دیروز کتاب میشل اوباما رو می‌خوندم و به داستان قابل فکری رسیدم. باراک اوباما زندگی سخت و پر از بی توجهی والدینش داشته؛ ولی هیچوقت درگیر اونها نبوده و در عوض همش به فکر تغییرات مثبت در آینده بوده. بعلاوه انسان خوشحال و رو به رشدی هست.

با یه برآورد حال خودم، دیدم دوست دارم یه تغییرات اساسی تو حال روز خودم بوجود بیاورم.

احساس خوشبختی و نشاط، یک ویژگی درونی هست و برعکس اون هم احساس خراب بودن اوضاع و سخت بودن زندگی و مظلوم بودن و غمگین بودن و خسته بودن و شاکی بودن و تو یک کلام ناله بودن، هم درونی هست.

دلم میخواد از وقایع روزانه کوه سنگینی از مشکلات نسازم. دلم میخواد با نشاط باشم و از هر لحظه و هر اتفاق کیف کنم.

دلم میخواد بجای اینکه الان نگران باشم ساعت حضور پرستار تمام خواهد شد و چقدر کارهام مونده، از همین لحظات که دارم کار مورد علاقه امارو میکنم لذت ببرم. حال زندگی رو ببرم.

این مقایسه که فرو کردن تو مغزمون، رو بتونم رها کنم تا سبکبال به جلو حرکت کنم. فارق از اینکه چه برنامه ای انجام شد و چی انجام نشد.

بپر بریم


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Alyssa Meghan قالیچه پرنده sl ذوالفقار حیدریم Erica روزانه دلجو euro gamer|مدهای بازی یورو تراک