چند روزی هست که پسر شیرین زبانم دچار لکنت شده. گل قشنگم با اینهمه مهارت در حرف زدن و حرفای قشنگ زدن، به یکباره قدرت تکلمش آسیب دید.

دیشب که حال من خیلی بد بود و حال برنا و همسرم، لکنت برنا تشدید شد.

فقط خوب بود که چندی قبل ترش مشاورم خیلی اتفاقی گفته بود این اتفاق برای یکسری از پسرهای بین ۲ تا ۴ سال میفته و خودبخود رفع میشه. در نتیجه در شروع غین بحران مسلط تر بودم به خودم ولی وقتی قضیه جدی تر شد، فشار خییییلی زیادی بهم اومد و غم توصیف ناپذیری روی قلبم داشتم.

دیشب خودم و همسرم نتونستیم به خوبی بخوابیم و چندین بار بیدار شدیم و برای اولین بار دیدم مهدی هم گریه میکنه.

به یکباره دنیا روی سرم خراب شده بود و چون مشخص نیست این لکنت تا چندسالگی باقی بمونه، خیلی نگرانمون کرد.

برنا خیلی پسر با اعتماد بنفس و عزت نفسی هست و اصلا دوست ندارم این شخصیت قشنگش اینقدر الکی آسیب ببینه.

از دیروز خیلی دلم میخواد برم گوله بشم زیر پتو و گریه کنم ولی خوب، بجز دیشب آخر شب که انقدر انرژی کمی داشتم که خیلی هم رمق گریه نداشتم، فرصت خوبی پیدا نکردم و خوب این باعث شد کمی هم بخودم مسلط بشم.

اول سعی کردیم روابط خودمون رو باهم بازم بهتر کنیم و همینطور نحوه حرف زدنمون رو با برنا مانیتور بیشتری کردیم و بهتر بهبود دادیم.

دوم اینکه آرامش خودمون سعی مردیم حفظ کنیم تا چهره غمزده ما آزار بیشتری برای برنا نباشه.

توجه بهتر به برنا برای شنیدنش و با مهربانی و آرامش بیشتر رفتار کردن با برنا و درومدن از خونه طبق روال قبل کمک کرد بهمون که امروز روز بهتری داشته باشیم.

خدایا کمکمون کن توی کمتر از یکماه این واقعه رفع بشه.

موزیک ملایم توی خونه هم تو بهتر بودن حال خودمو و پسرم تاثیر خوبی داشت.

این مدت یاد روزهای تلخ بیمارستان میفتادم که با تمام بدی حالم میبایست خیلی خوب میبودم تا تکیه گاه خوبی برای پسرم باشم. الان هم فارغ از اینکه تکیه من به کی باشه، من باید تکیه گاه آرام و خوبی برای پسر کوچکم باشم.

این حس که میتونم به یه آدم حس خوب و آرامشی بدم که بینظیره، معنای مادری هست و نتیجه مراقبت های این مدت.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Mindy Alex مطالب آموزشی Megan John خرید و فروش و رهن و اجاره با پیش بینی فوتبال آرزوهایت را عملی کن Chelsey زیبایی